ترابری
این روزها خیلی نجیب شده ام
می گویند در نجابت به پدرم رفته ام
ناخنم چه زود بلند می شود
کمرم چه تند خمیده می شود
فارسی ِ اول که یادتان هست
« آن مرد با اسب آمد »
آن اسب ،
من بودم !
o
سالم سازی
به لطف اسکله ها
ساحل پر از اسکلت ماهی ست
صدف ها پودر شده اند
کارگران شیلات ، پلاژدار
قلیا ن های میوه ای ، فانوس دریایی
و ماهیان خاویاری در غیاب کیلکا
اتاق خالی اجاره می دهند
خزر ، پر از عروس دریایی ست
می روم سر و گوشی آب بدهم !
o
تذکره الاولیا
حلاج توبه نامه نوشت
دار فانی را وداع گفت
او حالا در بغداد
دار بست فلزی کرایه می دهد
عطار در نبش بازار نیشابور
داروی گیاهی تقویت جنسی می فروشد
شبلی هم به دُبی رفته است
و از شبکه مشاورین املاک جنید
24 ساعته انا الحق می زند
بایزید هم چنان با یزید است
شب بخیر !